پسر دوست داشتنی من
اوایل 6 ماهگی برای آب خوردنت دچار مشکل شده بودیم هنوز بلد نبودی آب را قورت بدی میرفت پشت گلوی کوچول موچولوت و هی سرفه میکرده
یک مشکله دیگه هم که بود این بود که منم بلد نبودم درست و حسابی بهت آب بدم یا آب نمیرسید به دهنت یا یا یهویی میرفت توی گلوت ....
تا اینکه یواش یواش هم من یاد گرفتم به پسرم آب بدم بخوره هم تو عزیز دلم یاد گرفتی آب را قورت بدی و توی گلوت نپره
پسرم خیلی خیلییی
خیلی زیااااد دوست دارم الان ساعت فکر کنم 4 باشه (ساعتمون باطریش خوابیده)تازه تونستم بخوابونمت اینقدر ملوس خوابیدی هی بوست کردم دلم نمیمومد بزارمت توی گهوارت اما دیگه ترسیدم بیدار بشی آروم گذاشتمت سر جات که لالا کنی
خوب بخوای عزیز مامان
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی