آرینآرین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 22 روز سن داره

شکلات مامان وبابا

دلتنگی

1390/3/7 17:52
نویسنده : مامان و بابا
204 بازدید
اشتراک گذاری

سلام جمعه ها چند وقتی هست که ما هم مثل اکثره گروههای که تو اجتماع با هم ارتباط دوستی دارند و برای خودشون تفریح دوستانه ردیف میکنن برنامه سالن داریم میریم فوتبال سالنی بازی میکنیم تقریبا یه 15 نفری هستیم

آخر هفته های که ما برنامه میرزیم و قرار میشه برویم و خانه پدر خانوم محترم را با قدمهای مبارکمان مزین کنیم (بنده و بانو و آرین خان)موقع برگشتن جمعه چون منزل ما تا پدر خانومم اینا یه 40 دقیقه ای فاصله داره از نظر زمانی ما به مشکل بر میخوریم از طرفی من باید زود برم که به سالن برسم از طرفی بانوی محترم ما تا دقیقه90 خونه باباش بودن رو نمیخاد از دست بده و ترجیح میده آخر شب راه بیافتیم از اونجای که همیشه مردهای سنگ زیرین آسیاب، باید کوتاه بیایندتا چرخ زندگی کما کان بچرخد. ما تنهایی برمیگردیم و فرداش یا پس فرداش میریم دنبالشون از موقعی که قند ونبات بابا دنیا اومده این یکی دو روز خیلی سخت میگذره و دلم برای خانواده ام علی الخصوص آرین بابا خیلی تنگ میشه به هر حال دارم این وسط فداکاری میکنم دیگه البته به محض اینکه پسر باباش بتونه بایسته رو پاهاش دیگه با خودم میبرمش سالن حالا دیگه بانوی محترم یا میاد با ما که احتمال زیاد میاد حالا شاید هم دلش بخاد بمونه حالا کو تا اون موقع.

 الان نصف شبه و من خیلی دلم تنگه خوابم هم نمیبره بچم دیشب تب داشت تا صبح البته خوب شد موقعی هم که من اومدم خوب بود قربونش برم الهی حس عجیبیه حس پدر و پسری حداقل برا من اینجوریه وحشتناک دوستش دارم همه چیشو .برای همه کاراش دلم تنگ شده .

                                                                                  بابای آرین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

رضا
13 خرداد 90 2:51
قربونه اون مزیناتتم.میشه باز مزینمون کنید آرین و بانو و جناب خان... بیا تا این جمعه با هم بریم تا منم آرین و ببینم. تو رو خدا...
رضا
13 خرداد 90 2:53
گلم نظر را رو hidden نکن بذار تا بقیه هم ببینن.
خاله زهره
20 تیر 90 13:15
سلام عكس جديد آرين و برام بذار. راستي عكساشو پرينت گرفتم بردم خونه برا بچه ها كلي ذوق كردند. 20/04/90