حموم
قلبونش بلم الهی امشب برای اولین بار منو بابای تو خونه ی خودمون حمومش دادیم آی حال کرد. . قبل از اینکه لباساشو در بیارم شروع کرد گریه کردن گرسنه بود اما همچین که گزاشتمش تو وان خوشش اومد آروم شدو بازی میکرد. ولی تا از وان در آوردیمش و حولشو کردیم دورش شروع کرد به گریه انگار 100 سال شیر نخورده.منم مجبور شدم همون جا تو حموم بهش شیر بدم تا اینقدر رسوایی نکنه. خوب مامان جون عزیزم این همه رسوایی کردن نداره من که فرار نمی کنم ...
نویسنده :
مامان و بابا
7:39